موسیزاده: در نگاه مقام معظم رهبری، مردم نه فقط برای کارآمدی حکومت، بلکه بهعنوان بخشی از مشروعیت نظام نقش دارند/ بیاتی: از نگاه مقام معظم رهبری، نقش مردم در حاکمیت اسلامی، ابدا یک نقش تزیینی نیست
به گزارش مرکز رسانه پژوهشکده شورای نگهبان، سومین پیشنشست همایش بینالمللی «حقوق ملت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی)» با موضوع «جایگاه مردم در منظومه فکری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظلهالعالی)» با ارائه حجتالاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم موسیزاده، استاد تمام دانشگاه تهران و نقد حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمدحسین بیاتی، رئیس دانشگاه عدالت و عضو مجلس خبرگان رهبری در سالن دکتر درودیان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حجتالاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم موسیزاده، استاد دانشگاه تهران با اشاره به این که عنوان نشست «جایگاه مردم در منظومه فکری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظلهالعالی)» است تصریح کرد: این بحث، یعنی تعیین جایگاه و نقش مردم در نظام سیاسی، ریشه در بحث بنیادینی به نام مشروعیت حاکمیت دارد؛ اینکه قائل باشیم قدرت سیاسی از کجا نشأت میگیرد؟ خود این بحث ریشه درونی دارد که باید آن تعیین شود تا بدانیم که مردم بر اساس آن نظریه و دیدگاه، در چه جایگاهی در حکومت میتوانند ایفای نقش بکنند. خب، نظرات مرسومی که پیرامون منشأ مشروعیت قدرت سیاسی موجود است، معمولاً سه چهار نظریه عمده است. آن نظریهای که امروزه در عالم غرب و در کشورهای اروپایی رائج است، نظریه دموکراسی است.
وی افزود: با توجه به آثاری که از مقام معظم رهبری منتشر شده، خیلی واضح است که ایشان ذرهای قائل به دموکراسی غربی نیستند. این امر روشنی است؛ یعنی اگر بخواهیم این نظر را تحمیل بکنیم که از دیدگاه ایشان میشود یک نکاتی را استخراج کرد که یک شباهتی یا تطابقی با دموکراسی غربی داشته باشد، این ابتدائاً قابل نفی است، خیلی صریح. یعنی بارها فرمودهاند که در واقع نظام سیاسی اسلام هیچ انطباقی و قرابتی با دموکراسی غربی ندارد، این بحثش روشن است.
موسیزاده در ادامه با اشاره به اینکه نظریه دیگر پیرامون منشأ مشروعیت قدرت سیاسی تئوکراسی است، افزود: تئوکراسی را من معتقدم که حقیقتاً هیچ نسبتی یا تناسبی با فقه شیعه ندارد. ما بالاخره آثار بیمانندی از امیرالمؤمنین علیهالسلام داریم. نحوه برخورد امیرالمؤمنین علیهالسلام با یاران و حتی با مخالفین خودشان مثل خوارج، کجا با تئوکراسی و یزدانسالاری انطباق دارد؟ یزدانسالاری یعنی من که در واقع صاحب قدرت هستم همه مردم باید از من تبعیت بکنند، اما حضرت مشی حکمرانیشان به عنوان بنیانگذار نظام سیاسی علوی این است که خودشان را به عنوان یک پدر مهربان، دلسوزتر از پدر مهربان، حتی نه برای رفقا و همحزبیها و در واقع پیروان خودشان، حتی خوارج که دشمنان حضرت علی هستند، توصیه میکنند تا میتوانیم با اینها چکار کنیم؛ مدارا کنیم، مگر اینکه روزی دست به شمشیر ببرند و علیه نظام علوی به صورت مسلحانه قیام کنند. از این رو نظریه تئوکراسی هم که برخی مطرح میکنند در واقع نظامهای سیاسی برآمده از دین مبتنی بر همین نظریه است، حقیقتاً شاید درست باشد؛ بله با دین مسیحیت کاملاً قرابت دارد یا مثلاً با حکومتی مثل حکومت معاویه بن ابی سفیان تلقی دارد، ولی حضرت علی(ع) میگوید که والله، اشاره میکند به آن نعلین پارهاش، میگوید قسم به خداوند، این کفش پارهای که دارم به آن پینه میزنم از حکومت کردن بر شما نزد من ارزشمندتر است. یا در مشی سیاسیشان، در سلوک فردیشان، مندرسترین لباسها را، سادهترین زندگی را در واقع دارد. در بازار و در بین مردم بدون هیچگونه تشریفات حضور پیدا میکنند. نظام سیاسی علوی برآمده از آن است. فقهای ما هم در طول تاریخ اگر از نظام سیاسی صحبت کردند، بر اساس مشی قرآنی و بر اساس احادیث و روایات، در واقع چنین نظریهای را هیچوقت نپذیرفتهاند و این حداقل از منظر فقه امامیه قابل پذیرش نیست. شما چه مشی امیرالمؤمنین علیهالسلام را و قبل از آن مشی حضرت رسول اکرم (ص) و چه مشی حکومتی امام حسن علیهالسلام در آن دوره کوتاه را ببینید، سایر معصومین هم حکومت نداشتند ولی مشی و سلوک فردیشان خیلی متفاوت است با امرا. لذا نظریه تئوکراسی هم حقیقتاً در واقع از این منظر که مقام معظم رهبری فقیه امامیه هستند و در چنین مکتبی پرورش یافتهاند و ترویج این مکتب را جزو رسالت اصلی خودشان میدانند نظرشان که نمیتواند با نظریه تئوکراسی همسو باشد. به عنوان مثال اشاره میکنم به اینکه بعد از دهه ۷۰ هیچ زلزله ای در کشور رخ نداده است که بعد از آن، مقام معظم رهبری در آن منطقه حضور نیافته باشند و از آسیب دیدگان دلجویی نکرده باشند، این برخاسته از نوع نگاه ایشان به نظام اسلامی است که مردم را فقط عامل کارآمدی نظام نمیداند. بر اساس این شواهد، دو نظریه دموکراسی و تئوکراسی که در واقع نظریات رایجی در حقوق اساسی و در بحثهای نظامات سیاسی بوده، خودبهخود کنار گذاشته میشوند.
استاد دانشگاه تهران موسیزاده سپس به سه نظریه فقهی انتصاب (مشروعیت صرفاً از نصب الهی)، نظریه انتخاب (مشروعیت مبتنی بر رأی مردم) و نظریه بینابینی (ترکیب نصب الهی و مقبولیت مردمی) در زمینه مشروعیت حکومت اشاره کرد و با تحلیل بیانات مقام معظم رهبری، نتیجه گرفت که نظر ایشان فراتر از این سه نظریه است؛ به این معنا که مردم نه فقط برای کارآمدی حکومت، بلکه بهعنوان بخشی از مشروعیت نظام نقش دارند. ایشان معتقد است که نظام اسلامی بخواهد تشکیل بشود اصل مردماند، مردم اصلاند لکن در چهارچوب اسلام، مردم در طول مشروعیت الهی هستند و اگر یک نظام سیاسی ولو در رأسش فقیه باشد، مردم یا اکثریت مردم نخواهد، این نظام پایه مشروعیت خود را چکار کرده؟ از دست داده، نه پایه اساسش را، یک پایه از مشروعیتش را. این خیلی متفاوت از نظریه نصب و مقبولیت و کارآمدی است.
در ادامه این نشست، حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمدحسین بیاتی، رئیس دانشگاه عدالت و عضو مجلس خبرگان رهبری که به صورت برخط در نشست حضور داشت، در نقد مطالب مطرح شده گفت: درباره مطالب ارائه شده توسط آقای دکتر موسیزاده یکی دو نکته را عرض میکنم که این نکات از خلال فرمایشهای مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) هم قابل استفاده است. نکته اول اینکه جمهوریت در جمهوری اسلامی یک عنصر وارداتی نیست و ترکیب جمهوری اسلامی یک ترکیب انضمامی نیست که ما به صورت سنتی یک نظام سیاسی داشته باشیم و یک نظام ولایت فقیه داشته باشیم به دنباله ولایت معصوم(ع)، بعد آمده باشیم در مواجهه با اقتضائات دنیای مدرن و آشنایی با سازوکارهای دموکراتیک، یک تلفیقی و یک معجونی بین نظام سیاسی سنتی خودمان و نظامات سیاسی مدرن ایجاد کرده باشیم و اسمش را جمهوری اسلامی گذاشته باشیم. آنچه که مقام معظم رهبری روی آن تأکید میکنند و عباراتی از دیگر بزرگانی مثل مرحوم محقق نائینی رضوانالله هم در این زمینه وجود دارد این است که این تلقی با وجود اینکه تلقی جاافتادهای است اما یک تلقی ناصواب است. جمهوری اسلامی یک ترکیب انضمامی و نقطه تجلی پیوند سنت و مدرنیسم در امر اداره جامعه نیست که بعد اسلامی خودش رو از سنت گرفته باشد و جمهوریت و مردمسالاریاش را از نظامهای معاصر اخذ کرده باشد. اصلاً چنین نیست. جایگاه مردم در نظام اسلامی و قضیه تعیین سرنوشت اگرچه امروزه خیلی از اوقات متاثر از ادبیات حقوقی معاصر از آن به حق تعیین سرنوشت تعبیر میشود ولی با مداقه در بعضی از کلمات فقها عظام و بلکه بعضی از نصوص، در حقیقت تعیین سرنوشت بیش از آن که یک حق باشد جنبه تکلیفی بر آحاد امت اسلامی دارد، یعنی مردم مکلفند مثل بقیه تکالیفی که دارند، مثل نماز، روزه، جهاد حج، امر معروف و نهی از منکر، یکی از تکالیف هم که به دوش آحاد امت اسلامی ثابت است عبارت است از دخالت در تعیین سرنوشت سیاسی و ورود به حوزه عمومی.
بیاتی در ادامه به تبیین ضرورت وجود قانون اساسی در جامعه اسلامی از نگاه محقق نائینی پرداخت و سپس در جهت تبیین نقش مردم در حاکمیت اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری گفت: این نقش، ابدا یک نقش تزیینی نیست، حتی صرف یک شرط خارجی و تکوینی برای اعمال نفوذ ولایت شرعیه حکومت مشروع نیست، بلکه بالاتر از این، بخشی از و جزءالعلهای از اصل مشروعیت حکومت اسلامی است در کنار بخش دیگرش که ولایت فقیه است.
در ادامه جلسه حاضران سوالاتی درباره مطالب ارائه شده مطرح کردند و سخنرانان به این سوالات پاسخ دادند.
گفتنی است اختتامیه همایش بینالمللی «حقوق ملت و آزادیهای مشروع در منظومه فکری حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی)» ۱۲ آذرماه ۱۴۰۴ برگزار میشود و علاقهمندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشتر به پایگاه اطلاعرسانی به همایش به نشانی https://hoghoghmellat.ir و یا کانال اطلاعرسانی همایش به نشانی@hoghoghmellat مراجعه کنند.