دکتر لونا فرحت پژوهشگر حقوق اساسی و استاد دانشگاه ظفار عمان:

تا آنجا که من در نظام حقوقی کشورهای مسلمان مطالعه و تحقیق کرده ام، هیچ الگوی مشابهی در نظارت شرعی به کارآمدی آنچه در نظام حقوقی ایران وجود دارد، ‌نیافتم

پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده شورای نگهبان به مناسبت سالروز تاسیس شورای نگهبان، با دکتر لونا فرحت، دانشیار دانشگاه ظفار عمان پیرامون نظارت اساسی بر قوانین به گفتگو پرداخته است.
مشخصات

بخش بین الملل پژوهشکده شورای نگهبان به مناسبت سالروز تاسیس شورای نگهبان، با دکتر لونا فرحت، پژوهشگر حقوق اساسی و استاد دانشگاه ظفار عمان  پیرامون نظارت اساسی بر قوانین به گفتگو پرداخته است.

تا آنجا که  من در نظام حقوقی کشورهای مسلمان مطالعه و تحقیق کرده ام، هیچ الگوی مشابهی در نظارت شرعی به کارآمدی آنچه در نظام حقوقی ایران وجود دارد، ‌نیافتم

کارشناس: سلام خانم دکتر فرحت. ممنون که دعوت ما را برای این مصاحبه پذیرفتید. همان‌طور که در مورد این مصاحبه برنامه ریزی کرده بودیم، قرار است در مورد «نظارت بر قانون اساسی در نظام های حقوقی مختلف» صحبت کنیم، ‌با تمرکز بر کشور ایران و کشورهای عربی که شما بر آنها اشراف دارید و واجد تجربه کار حقوقی در آن نظام ها هستید. ابتدا از شما می خواهم که خود را به مخاطبین معرفی کنید و سپس سراغ سوالات خواهیم رفت.

دکتر فرحت: اول از همه ممنون از شما که از من دعوت کردید که سخنران این مصاحبه باشم و من مفتخر هستم که قسمتی از آن باشم. به طور خلاصه و برای معرفی خودم،‌ من در رشته حقوق عمومی درجه دکتری دارم. من سابقه 22 سال کار آکادمیک و تدریس در دانشگاه هایی چون کویت، بحرین، لبنان و عمان را دارم. زمینه مطالعاتی من حقوق عمومی، ‌حقوق اساسی، آزادی های عمومی و حقوق محیط زیست است. اکنون آماده هستم تا سوالات شما را جواب دهم.

کارشناس: همان طور که می دانید موضوع اصلی ما پاسداری از قانون اساسی و حفظ علو و برتری آن است. از نقطه نظر شما این مساله چگونه است؟ چقدر اهمیت دارد که ما حریم قانون اساسی را از نقض توسط قوانین و مقررات مغایر محافظت نماییم؟

دکتر فرحت: بگذارید از اینجا شروع کنم که قانون اساسی هنجار عالی و برتر هر نظام حقوقی است. قانون اساسی همزمان یک سند اجتماعی، سیاسی و اساسی کشور است. ممکن است سوال شود این ابعاد چگونه در مورد قانون اساسی معنا پیدا می کند؟ نخست باید بدانیم که قانون اساسی ساختار سیاسی و قدرت را تعیین و تعریف می کند. الزامات و حدود آن را مشخص می کند. خواه حدود و ساختار سیاسی باشد یا مرزهای جغرافیایی و جمعیتی آن. قانون اساسی اصول اساسی را توصیف و تعریف می کند. هویت، ارزش ها و فرهنگ حاکم بر ملت را اعلام می ‌کند. قانون اساسی از طرفی رابطه میان دولت و ملت را تبیین می کند و از طرف دیگر سایر رابطه ها، یعنی روابط میان قوای حاکم، بخصوص قوای قضایی، تقنینی و اجرایی کشور را ترسیم می نماید. همه این قوای سه گانه روابط و مناسبت هایی با یکدیگر دارند که باید حریم هر یک وفق قانون اساسی مشخص و مورد احترام قرار گیرد. بنابراین محافظت از قانون اساسی در برابر هر نوع نقضی از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود و الا هرج و مرج حاکم خواهد شد. به عبارت دیگر قانون اساسی نقش ثبات دهنده به کشور را دارد که در نهایت موجب ثبات اجتماعی خواهد شد. اهمیت قانون اساسی به این است که هنجار برتر هر نظام حقوقی است. درواقع قانون اساسی نقشه راه کشور است. پس اگر قوا و نهادهای حاکم در کشور به این نقشه راه احترام لازم را نگذارند، آنگاه ناهنجاری و بحران رخ خواهد داد. بر این مبنا قوانین اساسی اغلب سازکاری را برای محافظت از خود پیش بینی می کنند. این قانون اساسی است که مقرر می دارد که چه نهادی باید از آن در برابر نقض حریمش محافظت کند. نباید فراموش کنیم که هیچ الگوی جهانی معین و مشخصی برای محافظت از قانون اساسی وجود ندارد. البته اصل اساسی و پیش شرط اولیه این است که قانون اساسی حداقل باید در قالب یک سند مکتوب و نوشته تبلور پیدا کرده باشد. به خاطر این، قانون اساسی نانوشته قابل محافظت نیست. پس آنچه مدنظر ما است قانون اساسی است که متن معین، مشخص و نوشته دارد. این نوع قانون اساسی است که تعیین می کند، چه نهادی محافظت از آن را به عهده بگیرد. در واقع مدونین اولیه که مسئول نگارش قانون اساسی هستند، تعیین می کنند که چه طریقی برای محافظت از آن وجود داشته باشد. برخی کشورها هستند که از ضمانت اجرای نظارتی پیشینی برخوردارند تا از طریق نظارت مقام سیاسی صالح قبل از تصویب هر قانون، ‌بررسی کافی صورت گیرد که حریم قانون اساسی نقض نشود. این روشی است که توسط نظام حقوقی فرانسه ایجاد گردیده است. یعنی سازکاری که بستر پاسداری از قانون اساسی را فراهم کند. در کنار نظارت اساسی پیشینی بر قوانین، نظارت قضایی وجود دارد که در واقع نوعی نظارت پسینی است. برخی کشورها تصمیم گرفتند که این هر دو نوع نظارت پیشینیو پسینی، یعنی سیاسی و قضایی را حاکم کنند. به طور خلاصه هر کشوری متناسب با بستر فرهنگی، تاریخی و سیاسی که دارد، تصمیم می گیرد که چگونه این امر راه محقق سازد. اصل اساسی این است که بالاخره نوعی از محافظت باید در خصوص قانون اساسی پیش بینی شود.

به طور کلی در جهان 158 قانون اساسی وجود دارد که در آن مساله نظارت اساسی به نوعی پیش بینی شده است. در اغلب کشورها این نظارت اساسی ماهیت قضایی دارد. قانون اساسی حدود 80 کشور نهادی را به عنوان «دادگاه قانون اساسی» یا «شورای قانون اساسی» پیش بینی نموده است تا نظارت اساسی را اعمال کند. همچنین برخی کشورهای محدود نظیر سوئد و سوئیس هم هستند که نظارت بر قانون اساس در آنها به پارلمان واگذار شده است. این کشورها به نهاد قضایی یا مقام رسمی مستقل دیگر هیچ گونه اختیاری برای دخالت در زمینه نظارت اساسی نمی دهند و پارلمان در این خصوص استقلال کامل دارد. بر این اساس پارلمان نوعی عملکرد مستقل برای بررسی مغایرت مصوبات با قانون اساسی دارد که توسط خودش انجام می پذیرد. این هم طریقی است برای احراز تطابق قوانین با قانون اساسی. اما اغلب کشورها این مسئولیت را به دادگاه یا شورایی می دهد تا نظارت بر عدم مغایرت قوانین با قانون اساسی داشته باشد. این خلاصه ای بود در زمینه این که چرا باید از قانون اساسی محافظت کرد و این که چه راه هایی در این خصوص وجود دارد که بنا بر بستر فرهنگی، سیاسی و تاریخی هر کشور ممکن است تفاوت هایی داشته باشد.
 
کارشناس: در خصوص کشورهایی که موازین شرعی جزو هنجارهای الزامی در تصویب قوانین و مقررات هستند، آیا سابقه مطالعه و بررسی در خصوص این کشورها و الزام شرعیت قوانین در این نظام ها دارید؟ از شما می خواهم در این بخش به طور خاص با ذکر نمونه، بر نظام هایی که هنجار شریعت را مراعات می کنند، تمرکز کنید.
 
دکتر فرحت: بله، همین گونه است. در اغلب کشورهای عربی، اگر نگوییم همه، مانند کویت،‌ به نوعی مراجعه به شرع اسلامی به عنوان مبنای تقنین مشاهده می شود. اگرچه ممکن است شورای تخصصی در این خصوص جهت تصدی این امر و نظارت شرعی بر قوانین پیش بینی نشده باشد. اما در این کشورها هم امکان شکایت قضایی علیه یک قانون به خاطر مغایرت شرعی وجود دارد. یک مساله اساسی در این خصوص این است که «چه کسی حق این نوع از اقامه دعوا را دارد؟ اغلب این گونه نیست که هر کسی صلاحیت درخواست رسیدگی قضایی به مغایرت شرعی یک قانون با شرع یا قانون اساسی را داشته باشد. اما مقامات صالح در این خصوص می توانند در خواست رسیدگی به این مساله را بکنند. بنابراین ما شاهد این هستیم که نوع نظارت شرعی که در ایران وجود دارد بی نظیر است و هیچ نظیری در کشورهای عربی مسلمان ندارد. در مصر هیچ شورای مستقلی برای نظارت شرعی بر قوانین ندارد اما این امکان توسط پارلمان، یعنی کمیته ای خاص در پارلمان این کشور وجود دارد که درخواست بررسی کند که آیا مصوبه پیشنهادی با شریعت اسلامی مغایرت دارد یا خیر؟ در کویت تا جایی که من می دانم دادگاه قانون اساسی وجود دارد که می تواند به موارد مغایرت شرعی هم رسیدگی کند. اما ابتکار عمل در این خصوص ندارد و این نوع بررسی خارج از صلاحیت اصلی این دادگاه است. یعنی امری تبعی است که منوط و متوقف بر شکایت یکی از اعضای دولت یا پارلمان نسبت به مغایرت شرعی یک قانون است. در عمان هم همین گونه است. بنابراین هیچ شورا یا دادگاه مستقلی وجود ندارد که مساله مغایرت با شرع را قبل از تصویب نهایی قوانین نظارت و احراز کند. در الجزایر هم همین گونه است که دادگاه قانون اساسی وجود دارد. اما هیچ قانونی وجود ندارد که تصریح کند که اگر قانونی مغایر شرع بود امکان نظارت و رسیدگی برای آن دادگاه وجود داشته باشد. اغلب همان طور که گفتم از طریق شکایت علیه یک قانون ممکن است. من مطالعه و تحقیق کردم اما هیچ مورد مشابهی نسبت به آنچه به عنوان نظارت شرعی در نظام حقوقی کشور شما (ایران) اجرا می شود، ‌نیافتم. به عنوان مثال دیگر در لبنان ما شورای قانون اساسی داریم، اما همان طور که می دانید در قانون اساسی لبنان شرع اسلامی منبع تقنین قرار نگرفته است. اما با این حال یکی از مراجع صالحی که صلاحیت اقامه دعوا علیه هر قانونی را دارد، رهبران مذهبی هستند. اگر قانونی با احوال شخصیه یا حق آموزش تعالیم مذهبی، تعارض داشته باشد،‌ این رهبران می توانند علیه آن در شورای قانون اساسی اقامه دعوا کنند. این تنها راه پیش روی رهبران مذهبی است تا بتوانند جلوی یک قانون مغایر شرع را بگیرند.
 
کارشناس: پس آیا نوعی اعتماد از ناحیه مردم به زمامداران وجود دارد تا حریم شریعت را در خصوص وضع قوانین مغایر محافظت کنند؟ همان طور که می دانید در اغلب کشورهای اسلامی قانون شرع برای افراد جامعه بسیار مهم است. مثلا در قانون اساسی ایران ما اصلی داریم که الزام عمومی برای همه قوانین و مقررات و از جمله قانون اساسی وجود دارد که در تطابق با شرع باشند. کما این که انقلاب اسلامی ماهیت اسلامی داشت، این خواست عمومی است که قوانین هم اسلامی باقی بمانند. به اساسا فلسفه تشکیل شورای نگهبان این مساله بود. بر این اساس آیا شما این مساله را در کشورهای عربی در قالب صِرف یک اعتماد تعریف می کنید و هیچ الزام قانونی محکمی در این خصوص وجود ندارد؟‌
 
دکتر فرحت: بله دقیقا. این مساله بسان یک امر مسلمی است که همگان از پیش پذیرفته اند. زیرا هیچ کس به فکر این نیست که به موازین اسلامی بی احترامی کند یا بدون در نظر گرفتن مساله شرعیت قوانین،‌ مصوبه ای را پیشنهاد دهد. زیرا اغلب قانون اساسی کشورهای مسلمان خصوصا جوامع عرب، مشتمل بر مقدمه ای است که اصول اساسی را ذکر می کند و ارزش های حاکم را معرفی و تصریح می کند. ارزش های اخلاقی، فرهنگی و ... که در میان آن ها ارزش های دینی هم قرار دارد. پس این مساله در قانون اساسی و ضمیر ناخودآگاه مقامات سیاسی وجود دارد. از طرفی چنانچه این الزام ناخواسته یا عامدانه نقض شود و قانون مصوب گردد، بالاخره اگر نه فورا، روزی خواهد آمد که قانون مزبور مورد نقض قرار گیرد. برای همین از آنجا که ملت خواهان ارزش های دینی است و حسب این مورد آنها را نماینده خود قرار داده است، مسئولین ذی ربط هیچ گاه ریسک نخواهند نمود. از یاد نبریم که قانون اساسی یک سند و قرارداد اجتماعی است، یک هویت اجتماعی است. پس اگر مردم که اغلب مسلمان هستند و شاهد این نوع رفتار آن فرد یا حزب باشند،‌ فراموش نخواهند کرد و حسب آن، گونه دیگری در انتخابات رای خواهند داد. پس نظارت شرعی و اساسی ولو دارای نهاد مستقلی نباشد، الزامات در ضمیر ناخودآگاه مردم و مسئولین مربوطه وجود دارد. برای مثال در لبنان اگر بحث و مناقشه ای در خصوص ازدواج همجنس گرایان مطرح شود،‌ قانون گذاران هرگز به دنبال قانونی نمودن آن نخواهند بود. چون آنها از پیش می دانند که رهبران مذهبی قطعا با این قانون به مقابله بر خواهند خواست. پس طرح این مسایلی امکان عقلی ندارد و اساسا قبل از قانونی شدن این مصوبه، خود به خود منحل و منقضی خواهد شد. قانونگذاران به طور پیش فرض از این الزامات قانونی و هویت ملی اسلامی مطلعند و منصب خود را بر قانون ضد شرع یا مخالف خواست جامعه اسلامی قمار نمی کنند.
 
کارشناس: برای آخرین سوال،‌ مزایا و معایب وجود یک نهاد مستقل برای نظارت شرعی مانند ایران که در ساختار آن شورای نگهبان با عملکرد مستقل وجود دارد، چه مواردی می تواند باشد؟ فرایند‌ بررسی دقیق قوانین برای احراز این مساله در مقایسه با سایر نظام ها، چه مزایا و چالش هایی می تواند داشته باشد؟
 
دکتر فرحت: وقتی اختیارات و صلاحیت های اعطا شده به شورای نگهبان در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران را مطالعه می کنیم، می فهمیم که خیلی وسیع است. این مساله به این خاطر است که مقنن اساسی در خصوص نظارت بر قوانین، شیوه نظارت پیشینی را انتخاب کرده است. من معتقدم این شیوه که از ابتدا مانع تصویب هر قانون مغایر شرع یا قانون اساسی بشویم بسیار کارآمد و موثرتر است از این که بگذاریم یک قانون به تصویب برسد و به عموم جامعه عرضه شود و پس از آن بخواهیم آن را بخاطر مغایرت با شرع یا قانون اساسی ملغی کنیم. زیرا اقامه دعوا علیه آن و الغا قانون در فرایندهای پیش بینی شده، زمان بر و وقت گیر خواهد بود. معضلات جایگزین کردن قانون جدید و قدیم هم خود دغدغه است که در نهایت سبب عدم ثبات در نظام حقوقی کشور می شود. بر این اساس من رویکرد نظارت اساسی پیشینی بر قوانین را ترجیح می دهم.از طرفی بر مبنای حاکمیت «مردمسالاری دینی» در نظام حقوقی ایران، شاهد یک نوع مسئولیت و تعهد مضاعف بر مسئولین هستیم تا عنصر اسلامیت را در فرایند دموکراسی احراز کنند. زیرا این چیزی نیست که بخواهند در مورد آن غفلت کنند و لازم است در این خصوص مقتدر باشند. عده ای ممکن است این گونه تصور کنند که این مداخله در کار پارلمان است، اما باید توجه داشت که اساسا پارلمان آزاد نیست که هر چه که می خواهد، تصویب کند. بلکه مقننین باید در این خصوص ملاحظات شرعی را مراعات کنند و این مسئولیت مشترک همه قوا از جمله شورای نگهبان در نظام حقوقی ایران است. درواقع این نوعی توزیع و تعادل مسئولیت نظارت شرعی بر پارلمان و شورای نگهبان است. برای مثال ما در لبنان این سازکار را نداریم. شورای قانون اساسی صرفا دو صلاحیت دارد. یکی رسیدگی به دعاوی نقض قانون اساسی توسط قانون خاص بعد از ابلاغ و اجرایی شدن آن و دیگری رسیدگی به ترافعات و شکایت های انتخاباتی است. صرفا این دو مورد است و شورای قانون اساسی لبنان صلاحیت دیگری ندارد. حتی صلاحیت تفسیر قانون اساسی هم برای این شورا پیش بینی نشده است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰