رکن اساسی حاکمیت مشروع در کلام امام هادی (علیه السلام)
امام هادی (علیه السلام) در 15 ذی الحجه سال 212 هجری قمری در مدینه منوره متولد شدند و با شهادت امام جواد (علیه السلام) در سال 220، تا پایان عمر شریف خود، به مدت 33 سال امامت شیعیان را بر عهده داشتند. آن حضرت در سوم رجب سال 254 توسط سمی که معتز عباسی به ایشان خوراند مسموم شده و در سن 41 سالگی، به شهادت رسیدند.
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری (علیهم السلام) در مقایسه با دیگر ائمه (علیهم السلام)، اطلاعات چندانی وجود ندارد که می توان عمر کوتاه و تحت نظارت بودن زندگی ایشان و همچنین غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از جمله علل این جفای تاریخی دانست. حیات کوتاه اما بابرکت امام دهم (علیه السلام) با خلافت مأمون، معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز عباسی همزمان بود که در میان آنها باید به عصر خلافت چهارده ساله متوکل عباسی به عنوان سخت ترین دوره امامت آن حضرت اشاره نمود.
صیانت از کیان دین و مذهب، استحکام بخشی به نظام فکری و منظومه عقائد شیعه و مبارزه با غالیان از جمله اقدامات مهم آن حضرت در مدت امامت خویش بود. امام هادی (علیه السلام) در این مدت، از طریق شبکه گسترده وکالت، با شیعیان ارتباط داشتند که می توان از حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) به عنوان یکی از برجسته ترین وکلای آن حضرت نام برد. وکلای حضرت، علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای ایشان، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.
در منابع روایی موجود، از امام هادی (علیه السلام) دو زیارتنامه ارزشمند جامعه کبیره [1] و غدیریه [2]، با اسناد صحیح به یادگار مانده است که حضرت از این راه شالوده فکری و اعتقادی شیعه را به پیروان خود تعلیم می دهند.
مداقه در این دو اثر گرانبها، معیاری کلی و البته اساسی را برای مشروعیت یک حکومت در ذهن مخاطب به دست می دهد که مشخصاً حکومت های موجود در آن عصر از چنین مؤلفه ای بی بهره بوده و در نتیجه فاقد مشروعیت معرفی می گردند. از معیار مذکور می توان با عنوان «ارتباط با منبع وحی و در اختیار داشتن نظام صحیح علمی، اخلاقی و سیاسی» یاد کرد و از عدم آن، مشروعیت هرگونه نظام فاقد این وصف در هر عصری را نتیجه گرفت. امام (علیه السلام) از سلسله امامت با عناوینی یاد می کنند که ارتباط مستقیمی با اتصال ایشان به وحی و برخورداری این سلسله و از اندیشه و نظام فکری صحیح دارد و گویی سعی در القاء این واقعیت دارند که با وجود افرادی که چنین صبغه و سبقه ای دارند، معقول نخواهد بود که حکمرانان بی بهره از این اوصاف، زمام امور جامعه اسلامی را در دست داشته باشند. به عبارت دیگر هر مخاطب خردمندی پس از مواجه شدن با سخنان حضرت در این زیارات، با اندک تأملی، به این سؤال که؛ آیا با وجود چنین انسان های کاملی که در سلسله وحی و عصمت قرار دارند، خلافت و رهبری خلفای عشرت طلب و فاسدی همچون خلفای اموی و عباسی بجاست یا خیر، به پاسخ خواهد رسید.
حضرت امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره، امام معصوم (علیه السلام) را با القابی همچون «جایگاه رسالت»، «جایگاه رفت و آمد فرشتگان»، «محل فرود وحی»، «معدن رحمت»، «خزانه داران دانش»، «رهبران امت ها»، «سیاست مداران جامعه»، «ارکان سرزمین ها»، «وارثان و اوصیاء پیامبران»، «صاحبان امر»، «سروران فرمانروا»، «رهبران راهنما» یاد کرده و در خفقان موجود سعی در القاء این حقیقت دارند که تنها، شخصِ جامع این صفات است که می تواند عهده دار فرمانروایی و ولایت بر مسلمانان باشد. همچنین زیارت غدیریه را می توان مورد بررسی قرار داد که حضرت هادی (علیه السلام) طی عباراتی، از امیرالمؤمنین (علیه السلام) با عناوینی همچون «سفیر خداوند در میان خلق»، «جانشین و وارث علم رسول الله (صلی الله علیه و آله)»، «راه راست و دین معتدل خدا» و ...یاد می کنند. این تعابیر به روشنی مرزهای مشخصی را میان معصومین (علیهم السلام) و دیگر مدعیان رهبری و زعامت مسلمین ترسیم کرده و هر نوع قیاس میان دو گروه در حکمرانی را، از اساس باطل می شمارد.
اساساً لازمه رهبرى سياسی در ديدگاه شيعه، بهره مندی از ويژگى هاى اخلاقى، علمى و نفوذ باطنى است و امام مسلمانان، پيش از آن كه جامعه را از نظر سياسى اداره كند، بايد در دانش و اخلاق، سرآمد بوده و در تصرّف دلها توانا باشد. دانشی و اخلاقی که منطبق بر سیره و سنت صحیح نبوی است و با تحریف و بدعت مرزهای مشخص و محکمی دارد.
از این رو است که شیعه با چنین معياری، امیرالمؤمنین (عليه السلام) را جانشين بدون واسطه پيامبر خاتم (صلى الله عليه و آله) مى داند و پس از او، يازده امام معصوم (علیهم السلام) را به عنوان رهبران سياسى خود، پذيرفته است و فرمان آنها را فرمان خدا و پيامبر او مى داند. این سنجه مهم در عصر غیبت تنها در فقهایی یافت می شود که نسبت به معارف صحیح و اندیشه وحیانی اسلام و معصومین (علیهم السلام) اشراف داشته و خود عامل به نظام فکری و عملی مزبور باشند. از پيامبر خاتم (صلى الله عليه و آله) چنین روایت شده است: «إسْمَعُوا وَ أطيعُوا لِمَن وَلّاهُ اللّهُ الأمرَ فَإنَّهُ نِظامُ الإْسلامِ ـ از كسى كه خداوند، او را بر شما ولايت داده است، شنوايى و اطاعت داشته باشيد، كه او [مايه] نظام يافتن اسلام است.»[3] شيعيان با تکیه بر همین حقیقت، پيروِ امامى هستند كه خداوند، او را «حاكم» قرار داده است و چنين پیشوایی، «نظام اسلام» است و اگر از ديگرى پيروى شود، انسجام دين اسلام، گسسته مى شود و در برابر بيگانگان، كارساز نخواهد بود. مبتنی بر این امر، هرچند مکتب شیعه، رهبرى سياسى در روزگار غيبت را در برابر دانش گسترده و اخلاق بى بديل معصومان (عليهم السلام)، فروتن احتساب کرده و احدى را براى رهبرى سياسى، در رتبه آنان نمى داند اما خِرد، حكم مى كند كه هر گاه رسيدن به مرتبه اعلا ممكن نيست بايد به مرتبه اى پايين تر دست يازيد و رها كردن جامعه، پسنديده نيست. بنابراين است که، نظريه مترقّى ولايت فقيه، با پشتوانه عقل و نقل، در زمان غيبت، شكل مى گيرد و ولىّ فقيه، جامعه شيعه را براى ظهور منجى بشر، آماده مى نمايد تا ولىّ مطلق، امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، بشر را به سوى سعادت، رهنمون گرداند.
مختصر آنکه؛ توجه به معارف ارزنده موجود در کلام امام هادی (علیه السلام) که طی دو زیارت مزبور بیان شده است، به خوبی می تواند این واقعیت را روشن سازد که با وجود افرادی همچون ائمه (علیهم السلام) که پس از پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) که در بالاترین درجه از علم و فضیلت قرار داشته و متکی به وحی و علم الهی، واجد و بلکه منبع نظام معرفتی صحیح هستند، هرگونه رژیم حکمرانی مغایر با منویات ایشان فاقد مشروعیت بوده و اعتباری ندارد. این حقیقت در عصر غیبت امام دوازدهم (علیه السلام) نیز صادق است و نمی توان حکومتی که ساختار و رأس آن در مسیری غیر از مسیر ایشان سیر می کند را مشروع دانست. به دیگر عبارت؛ تنها حکومتی مشروعیت خواهد داشت که به سرچشمه معارف جانشینان بر حق پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) متصل بوده و در رأس آن شخصی که نسبت به روش و منهج فکری و عملی اهل بیت (علیهم السلام) بیشترین معرفت و التزام را دارد قرار گیرد که چنین شخصی جز فقیهی امامی، عادل، باتقوی و آگاه نخواهد بود. این گزاره در اصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تأکید قرار گرفته است.
پی نوشت:
1. زيارت جامعه كبيره، معروف ترين اثر ماندگار حضرت هادي (عليه السلام) ميباشد كه در آن، ائمه معصوم (عليهم السلام) به عالي ترين مضامين و اوصاف، با بلاغتي بي نظير ستوده شده اند. امام (عليه السلام) در اين زيارت، يك دوره ي فشرده و منحصر به فرد از امام شناسي را در آن دوران خفقان و استبداد براي هميشه در معرض نمايش گذاشته اند. مرحوم شيخ صدوق از موسي بن عبدالله نخعي روايت كرده كه گفت: عرض كردم به خدمت حضرت امام علي النقي (عليه السلام) كه: «اي پسر رسول خدا! مرا تعليم فرما زيارتي با بلاغت كه كامل باشد و هرگاه خواستم زيارت كنم يكي از شما را آنرا بخوانم.» که در پاسخ، حضرت اين زيارت را تعليم فرمود. این زیارت در منابع متعدد روایی قابل رؤیت و دارای سند صحیح ومعتبر است.
2. زمانی که امام هادی (علیه السلام) توسط متوکل عباسی، به عراق احضار شدند، دقیقاً در روز عید غدیر به نجف اشرف رسیده و با این زیارت، جدّ بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (علیهما السلام) را زیارت فرمودند. این زیارت مشحون از آیات قران کریم است و ۲۰۶ فضیلت از فضایل بیکران قرآن ناطق حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آن وارد شده است. سند این روایت صحیح و از اعتبار قابل توجهی برخوردار است. جالب است بدانیم که در تمامی سلسله سند این زیارت بی نظیر، روات آن نه تنها عادل و امامی بلکه از اعلام درجه اوّل شیعه در هر عصر میباشند و سلسله سند آن از طریق نایب خاصّ اوّل و سوّم حضرت ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه) به حضرت امام حسن عسکری و حضرت امام هادی (علیهما السلام) می رسد.
3. مفید، محمد بن محمد (1394)، امالی شیخ مفید، قم: انتشارات آدینه سبز، ص 14، ح 2.