به مناسبت سالروز میلاد ثامن الحجج، علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)

حقوق متقابل مؤمنین در کلام رضوی

نویسنده علی رضا جعفرزاده بهاءآبادی

در آموزه‌های اسلامی، انسان مؤمن از جایگاه و مرتبه بسیار والایی برخوردار بوده و برهیچ چیز به­اندازه رعایت حقوق مؤمنین تأکید نشده است، تا آنجا که در برخی روایات، حرمت مؤمن از حرمت کعبه نیز بالاتر دانسته شده است. [1] حضرت امام رضا (علیه السلام) ضمن حدیثی معتبر [2] که با مضامین نزدیک، از دیگر ائمه (علیهم السلام) نیز نقل شده است [3] به برخی از حقوق متقابل مؤمنین [4] در جامعه اسلامی اشاره می­فرمایند که گستره­ای از حقوق الهی، الزامی و اخلاقی را دربرمی­گیرد. ایشان در پاسخ به پرسش شخصی که از حق مؤمن بر برادر مؤمن خویش سؤال کرد، فرمودند: از جمله حقوقی که مؤمن در برابر مؤمن دیگر دارد این است که:

  1. در دل، او را دوست بدارد.
  2. با مالش به او کمک برساند.
  3. او را در برابر کسی که به وی ستم کند، یاری دهد.
  4. اگر مسلمانان غنیمت و خراجی داشتند و او غایب بود، سهم او را برایش بگیرد.
  5. هر گاه درگذشت، تا قبرش او را تشییع کند.
  6. به او ستم نکند.
  7. با او دغلی نکند.
  8. به او خیانت نکند.
  9. او را وا نگذارد.
  10. از او غیبت نکند.
  11. دروغگویش نشمارد.
  12. و به او اف نگوید و چون به او اف گوید: دوستى میان آنها نباشد و چون به او گوید: تو دشمن منى، یكى از آن دو كافر شود، و چون متهمش سازد ایمان در دلش آب شود، همچون نمك در آب. [5]

 این دست از حقوق به یک اعتبار هم می­تواند ذیل حق­الله و هم ذیل حق­الناس تعریف شود. توضیح آنکه، حق به اعتبار صاحب حق، به حق خداوند و حق مردم تقسیم می‌گردد که در مقام تمایز این دو گفته شده است؛ حق­اللّه، حقی است که برای خداوند به اعتبار خالقیت، ربوبیت و ولایت او بر کل هستی ثابت شده است و به­دلیل اصالت آن، بندگان نه در جعل و اثبات و نه در اسقاط آن نقشی ندارند. بر خلاف حق­الناس که خداوند جعل کرده است و بندگان امکان اسقاط آن را دارند. [6] اما حق­الله که از آن با عنوان «امر خداوند» نیز یاد می­شود خود بر دو نوع است. گاهی متعلق این حق، خداوند است و با کس دیگری ارتباط پیدا نمی­کند، همانند امر خداوند به نماز. و گاهی نیز مرتبط با بندگان است و آنها نیز در تحقق آن حق مؤثر هستند، همچون ممنوعیت زنا یا ربا که هیچ­کدام توسط افراد قابل اسقاط نیست. [7] حق­الناس نیز گاهی از الزام فقهی برخوردار است و گاهی از تأکید اخلاقی، همانند ممنوعیت کم­فروشی و قبح ترک تقدم در سلام که به­ترتیب حق­الناس الزامی و اخلاقی قلمداد می­شوند [8] اما در قابلیت اسقاط مشترک­اند و مجموعاً به­منظور دست­یابی افراد خصوصی به منافع منظور مادی و معنوی جعل شده­اند. [9] بنابراین حقوقی که در اندیشه اسلامی برای مؤمنین به رسمیت شناخته شده است، گاهی به اعتبار صاحب حق، هم ذیل حقوق خداوند و هم ذیل حقوق مردم جای­گذاری می­شود و از این جهت دارای اهمیت مضاعف است. از این­رو، حقوق مذکور در کلام رضوی نه صرفاً مجرد حقوق اخلاقی، بلکه برخی همچون «پرهیز از غش و دغل» از قسم دوم حقوق خداوند، برخی همانند «پرهیز از ستم روا داشتن» از قسم اول حقوق مردم و برخی دیگر همانند «مواسات مالی» از نوع دوم حقوق مردم است که جملگی ذیل عنوان «حق مؤمن بر مؤمن» قرار می­گیرند. [10]

پی­نوشت:

  1. رُوِی أَنَّ رَسُولَ اللّه ِنَظَرَ إِلَی الْکَعْبَةِ فَقالَ: مَرحَباً بِالْبَیْتِ ماأَعْظَمَکِ و أعْظَمَ حُرمَتَکِ عَلَی اللّه ِ!؟ وَ اللّه ِلَلمُؤمِنُ أعْظَمُ حُرْمَةً مِنْکِ لِأَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنکِ واحِدَةً وَ مِنَ المُؤمِنِ ثَلاثَةً: مالَهُ وَ دَمَهُ و أَنْ یُظَنَّ به ظَنُّ السَّوءِ.(ترجمه: روایت شده است که پیامبر خدا نگاهی به کعبه کرد و فرمود: آفرین بر تو ای خانه [خدا]، چه عظمتی داری و چقدر حرمت تو در پیشگاه خدا عظیم است!؟ [اما] سوگند به خدا که حرمت مؤمن از تو عظیم­تر است؛ زیرا خداوند، تو را تنها از یک جهت محترم داشته است، ولی مؤمن را از سه جهت: مال او، خون او و اینکه به او گمان بد برده شود.)
  2. نورى، حسين بن محمد تقى (1378)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم: انتشارات موسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 9، ص 45.
  3. مانند روایت امام صادق (علیه السلام) در اصول كافي، انتشارات دارالحديث، جلد ‏3، صفحه 439، باب حق المؤمن على أخيه و أداء حقه.
  4. متقابل بودن حقوق مردم از مهم­ترین نکات مطرح در آموزه­های اسلامی است و همواره تأکید شده است که همه حقوق (به­جز حقوق انحصاری خداوند که یک­طرفه است) دو­طرفه و متقابل است. امیرالمؤمنین (علیه ­السلام) در خطبه 207 نهج البلاغه می­فرمایند: «َالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْیاءِ فِی التَّواصُفِ وَ أَضْیَقُها فِی التَّناصُفِ، لایَجْرِی لِأَحَدٍ إِلاّ جَرَی عَلَیْهِ، وَ لایَجْرِی عَلَیْهِ إِلاّ جَری لَهُ، وَلَوْ کانَ لِأَحَدٍ أَنْ یَجْرِیَ لَهُ وَلایَجْرِیَ عَلَیْهَ لکانَ ذلِکَ خالِصا لِلّهِ سُبْحانَهُ دُونَ خَلْقِهِ» (ترجمه: حق در عرصه وصف، گسترده ترین اشیا و در مرحله انصاف، مضیق­ترین و تنگ ترین امور است. کسی را بر دیگری حقی نیست جز آنکه دیگری را نیز بر او حقی خواهد بود (و برعکس). کسی که بر همگان حق دارد و هیچ کس را بر او حقی نیست، خدای تعالی است.)
  5. سُئِلَ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلام، مَا حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ؟ فَقَال: إنَّ مِن حَقِّ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ:

 1ـ المَوَدَّةَ لَهُ فی صَدرِهِ

2ـ وَالمُواساةَ لَهُ فی مالِهِ

3ـ وَالنُّصرَةَ لَهُ عَلی مَن ظَلَمَهُ

4ـ وإن کانَ فَیءٌ لِلمُسلِمینَ وکانَ غائِباً أخَذَ لَهُ بِنَصیبِهِ

5ـ وإذا ماتَ فَالزِّیارَةُ إلی قَبرِهِ

6ـ ولا یظلِمَهُ

7ـ ولا یغُشَّهُ

8ـ ولا یخونَهُ

9ـ ولا یخذُلَهُ

10ـ ولا یغتابَهُ

11ـ ولا یکذِّبَهُ

12ـ أَنْ لَا یَقُولَ لَهُ أُفٍّ وَ إِذَا قَالَ لَهُ أُفٍّ فَلَیْسَ بَیْنَهُمَا وَلَایَةٌ وَ إِذَا قَالَ لَهُ أَنْتَ عَدُوِّی فَقَدْ كَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ إِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ كَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ.

  1. تهرانی، محمدهادی (1374)، رساله حق و حکم، تصحیح نعمت الله صفری، نشریه نامه مفید، سال اول، شماره ۴.
  2. العاملی، محمد ابن مکی (شهید اول) (1381)، القواعد و الفوائد، جلد دوم، قم: مکتبة المفید، ص 42، قاعده 161.
  3. قربانی، زین العابدین (1380)، حقوق از دیدگاه نهج­البلاغه، تهران: انتشارات بنیاد نهج­البلاغه، ص 1.
  4. موسویان، سیدابوالفضل (1382)، ماهیت حق، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج، ص 81.
  5. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، رجوع شود به رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) و حقوق سی­گانه منقول از پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله).
گزارش خطا
ارسال نظرات
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰