آشنایی با مفاهیم حقوق عمومی؛ بررسی مفهوم «حاکمیت قانون»

مشخصات
چکیده:
نظریه حاکمیت قانون در واکنش به حکومت‌های فردی و خودکامه و استبدادی و به منظور مهار سوءاستفاده از قدرت سیاسی و جلوگیری از اتخاذ تصمیمات و اقدامات خودسرانه از سوی حاکمان، تحدید قدرت سیاسی را ضروری یافتت. بدین منظور این نظریه بر تعیین روشن و شفاف حوزه و حدود اختیارات و صلاحیت زمامداران در قانون، یعنی قواعد حقوقی از پیش تعیین شده، اصرار می‌نماید تا با اِعمال این محدودیت، از تجاوز حاکمان به حقوق مردم و خودسری و سوءاستفاده آنان از قدرت و اختیارات ناشی از آن بکاهد و حتی از بروز چنین تعدیاتی جلوگیری نماید. به علاوه دولتمردان در اتخاذ و اعمال تصمیمات حکومتی باید پایبند به قانون باشند و اعمال خود را مستند به قانون نمایند و در مقابل اعمال و رفتار خود پاسخگو باشند.
این نوشتار نخست با واکاوی در اندیشه حاکمیت قانون، به تمییز این مضمون از سایر مفاهیم نزدیک در حقوق اساسی پرداخته است آنگاه با اشاره به پیشینه این نظریه در سنت حقوقی مغرب زمین، مبانی نظری این اندیشه را تبیین نموده و با اشاره به برداشتهای گوناگون از این نظریه، حاکمیت قاون در نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی را به تصویر کشیده است.

کلیدواژگان
: قانون، حاکمیت قانون، برداشت شکلی، برداشت ماهوی

 
گزارش خطا
ارسال نظرات
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰