شهید بهشتی و اتهام ایجاد تمرکز قدرت در روحانیون؛ از ادعا تا واقعیت
شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، یکی از معماران ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران بود که نقش بسزایی در شکلگیری و تثبیت ساختارهای اساسی کشور ایفا کرد. مباحثات و مناظرات متعدد این اندیشمند بزرگ، قبل و پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش قابل توجهی در تبیین و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و مبانی اندیشهای نظام جمهوری اسلامی ایران داشت. در این مسیر مهمترین نقش آفرینی ایشان را میتوان در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی و در مقام نایب رئیس این مجلس دانست که ضمن طرحریزی الگوی اولیه حکومت مردمسالار اسلامی، با پاسخ گویی به نظرات و دیدگاههای رقیب، بهخوبی ابعاد و کیفیات تنظیم روابط دولت و ملت را در بستر فقه الحکومه و اقتضائات حکمرانی مدرن ترسیم نموده است.
در کنار این نظریهپردازی سایر نقش آفرینی های سیاسی-اجتماعی این شهید والا مقام نظیر تأسیس حزب جمهوری اسلامی و ساماندهی قوه قضائیه که یکی از قوای اصلی نظام اسلامی ایران است، را نیز نمیتوان نادیده گرفت. همچنین میبایست توجه ویژهای به جایگاه شهید بهشتی به عنوان عامل وحدت آفرین میان نیروهای انقلابی داشت. همچنین نقش ایشان در مناظرات و پاسخگویی در میدان جهان تبیین در مقابل نحلههای رقیب معاند یا منحرف که در آن دوره واجد سیطره فکری و ایدئولوژیکی خاصی بودند، قابل توجه است. و البته بالاتر از اینها جایگاه شخصیت اخلاقی و متعالی این شهید در نهادینه سازی سعه صدر و بهره مندی از همه نیروهای متعهد و دلسوز بود که انصافاً کمتر میتوان نظیری برای آن پیدا کرد.
با این وجود شخصیت و منش رفتاری این انسان بلندنظر مصون از اتهامات و برچسبها نبوده و گاه و بیگاه بی انصافیها یا تهمتهایی نسبت به ایشان روا داشته شده است. اتهاماتی مبنی بر انحصارگرایی و تمایل به سپردن مناصب کلیدی به روحانیون، که موضوع این نوشته بوده تا با بررسی گذرای مستندات و شواهد مضبوط، ابعاد مساله بررسی شده و خواننده بی طرف را به سنجش منصفانه رهنمون باشد. شواهد متعددی که نشان میدهد این رجل سیاسی–مذهبی تراز و نخبه اندیشمند، چگونه بر بهرهگیری از تخصص و توانمندیهای افراد غیرروحانی در پستهای کلیدی نظام اعتقاد و تاکید داشته و چقدر اتهام زنندگان و سیاهنمایان، نسبت به این انسان فرهیخته دچار اشتباه شدهاند و قلم ظلم فرساییدهاند. در ادامه، به بررسی برخی از این شواهد و مستندات میپردازیم:
پرده اول: نقش شهید بهشتی در تأسیس حزب جمهوری اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حزب جمهوری اسلامی در اسفند ماه ۱۳۵۷ با هدف تبیین و گسترش آرمانهای انقلاب و انسجامبخشی به نیروهای انقلابی تأسیس شد. یکی از موثرترین چهرههای شاخص در تأسیس و راهبری این حزب شهید بهشتی بود. از جمله مهمترین اهداف ایشان در این حزب، ایجاد وحدت و هماهنگی میان نیروهای انقلاب بود. حزب جمهوری اسلامی دارای ساختار سازمانی منسجمی بود و علاوه بر پایتخت در شهرستانها هم فعالیت داشت. این حزب خواه در شورای مرکزی اولیه خود و یا بیرون از آن با طیف گستردهای از متخصصان و دانشگاهیان در تعامل بود که در شکل گیری و تدوین قوانین و سیاستهای اجرایی نقش مهمی ایفا میکردند. حضور افراد غیر روحانی در حزب و تعامل خاص شهید بهشتی در بهره مندی از همه افراد توانمند با هر سلیقه و مشرب سیاسی، نشاندهنده اعتقاد راسخ شهید بهشتی به استفاده از توانمندیهای تمامی اقشار جامعه در مناصب کلیدی است. خاصه اینکه که در همان دوران شهید دکتر حسن آیت به دبیری سیاسی حزب جمهوری اسلامی تعیین شد.
پرده دوم: نقش شهید بهشتی در تأسیس نظام اساسی کشور
شهید بهشتی از علما و اندیشمندان برجسته حاضر در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی بود که مسئولیت نائب رییسی این مجلس را نیز برعهده داشت. مصادیق تجلی ذهن پویا و نگرش باز و منسجم این شهید نسبت به مسائل کلان در طراحی الگوی نظام اسلامی امر مستوری نبوده و در جای جای مذاکرات تصویب قانون اساسی در قالب جمع میان ارزشهای دینی و اسلامی با اقتضائات عصر مدرن به چشم میخورد. یکی از مصادیق بارز این موضوع مباحثات انجام شده در جریان تصویب اصل 91 قانون اساسی است که شهید بهشتی در این رابطه عامل مهمی در طرح و تثبیت نقش آفرینی شش حقوقدان در ترکیب شورای نگهبان بود. در این مذاکرات شهید بهشتی با استناد به امر تخصص گرایی، وجود متخصصین سایر علوم را به منظور احراز قانونمداری تام، امری ضروری و غیر قابل اجتناب میداند که میبایست به دستان متخصصین ملت در مجلس شورای اسلامی سپرده شود:
«ما گفتهایم که کلیه مصوبات مجلس باید مطابق قانون اساسی باشد در یک اصل گفتید که معاهدهها و قراردادها باید با استقلال سیاسی و اقتصادی مملکت هماهنگ باشد و مخل به استقلال اقتصادی مملکت نباشد، تشخیص فلان قرارداد اقتصادی که مخل به استقلال مملکت هست یا نیست با چه کسی است؟ یک وقت تشخیص میدهیم که این به صلاح مملکت هست یا نه یک وقت هست میگوییم این قرارداد به سود مملکت ما هست یا نه؟ این بر عهده مجلس شورای ملی است، یک وقت میگوییم مخل به استقلال اقتصادی ما هست یا نه؟ در این مورد کارشناسان اقتصادی هستند که باید اظهار نظر کنند.»
ایشان در ادامه و باوجود مخالفت صریح برخی مراجع تقلید با عضویت غیر فقها در شورای نگهبان، بر تحقق این مسأله تاکید نموده و شش کرسی اعضای شورای نگهبان که از جمله عالیترین نهادهای کشور است را به متخصصین غیر روحانی تخصیص دادند.
پرده سوم: رویه شهید بهشتی در رابطه با متصدیان مناصب حکومتی
فارغ از دو مورد فوق الذکر مصادیق متعددی در حافظه تاریخی ملت ایران در رابطه با حمایت شهید بهشتی از چهرههای غیر روحانی و سپردن مناصب مهم حکومتی به ایشان وجود دارد که محل توجه است. نظیر بهکارگیری نیروهای متخصص و متعهد غیرروحانی، در مناصب مهم قضایی کشور که با عنایت به تحول نگرشی که در خصوص امر قضاوت اسلامی حاصل شده بود، قابل توجه است. همچنین در ساحت اجرایی میتوان به وقایع انتخابات اولین رئیسجمهور ایران اشاره کرد که برغم اینکه بسیاری از افراد شهید بهشتی را بهعنوان گزینه مناسب ریاست جمهوری مطرح کردند، اما با عنایت به نیت اولیه عدم تصدی مناصب سیاسی توسط روحانیون از منظر امام خمینی (ره) این شهید ارجمند، از کاندیداتور آقای حبیبی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد. البته در نهایت، ابوالحسن بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد اما این رویه سیاسی ایشان به نیکی ثابت کرد که وی از ابتدا هرگز بهدنبال انحصارگرایی روحانیون در مناصب حکومتی، خواه قضایی، تقنینی یا اجرایی نبودند.
کوتاه سخن اینکه، شهید بهشتی درکنار اینکه همواره بر اهمیت تخصص و شایستگی در تصدی مناصب تأکید داشتند و هر دو مقوله تعهد بدون تخصص و تخصص بدون تعهد را مضر میدانستند، هرگز رویه خود را بر انحصار در طبقه یا کسوت خاصی قرار ندادند و همواره به فکر پرورش و تربیت نیروی توانمند خدمترسان از میان همه جریانها و آحاد جامعه نخبگانی کشور بودند. امری که حتی محدود به یک نسل از انقلاب اسلامی نبوده و این متفکر بزرگ با انجام اقداماتی نظیر تأسیس دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری ایران نیازهای آتی نظام اسلامی را در دهههای پیش رو مد نظر قرار داده و زین رهگذر مهر باطلی بر مدعای بدخواهان و کجاندیشان زده است.
در پایان باید پرسید به واقع با وجود عزم و همت این شهید بزرگوار در بهره مندی از همه نخبگان علمی و متخصصان و اسناد مثبِت، معتبر و غیر قابل انکار موجود در این خصوص، طرح اتهامات اینچنینی در رابطه با این شخصیت برجسته سپهر سیاسی کشور چه هدف شومی را دنبال میکند و به واقع مقصود چیست؟